ترانه فتانه و طرحواره هاي ناسالم روابط عاشقانه
هم ناهمربونه، هم آفت جونه، هم با ديگروونه، هم قدرم ندونه ندونه ندونه
هم دورو دورنگه، هم خيلي زرنگه، هم دلش چه سنگه، هم با من بجنگه بجنگه بجنگه از اين چيزاش خبر دارم، اما چه كنم دوستش دارم اگر اشعار بالا زندگي عاشقانه شما يا كسي كه ميشناسيد را توصيف مي كنند، به طور قطع به خواندن اين مقاله نيازمنديد ترانه قديمي "نامهربون" به خوانندگي فتانه، علي رغم موزيك شش و هشت شاهكارش كه هر ايراني را در هر نقطه اي از دنيا هنوز بعد از اين همه سال از صندلي خود بلند مي كند، داراي ترانه اي است كه از ديدگاه روانشناختي بسيار قابل بحث است و مي تواند بهانه اي باشد براي صحبت در مورد الگوهاي ناسالم روابط عاشقانه اي كه علي رغم آسيب زا بودن، به شدت در ميان مردم رايج هستند مطمئنا كسي را مي شناسيد كه مدت ها به يك رابطه ي به شدت نابرابر و دردناك تن مي دهد و نه تنها از اين رابطه خارج نمي شود، بلكه هر چه بيشتر ضربه مي خورد، بيشتر جذب طرف مقابل ميشود. هر چه قدر بيشتر او را پس بزنند، به او خيانت كنند، به او بي مهري و سردي نشان دهند، با تمايل شديدتري بر مي گردد و انگار علي رغم درد ظاهري كه در اين رابطه مي كشد، در لايه اي ديگر، از اين پس زده شدن ها و آزارها لذت مي برد و مانند فتانه علي رغم دردناكي جملات اين ترانه، به هنگام خواندن آن، به پهناي صورت لبخند مي زند و با موزيك شش و هشت مي رقصد. اگر چنين الگويي به نظرتان آشنا مي آيد، باید بدانيد كه اين يك زنگ خطر جدي برای زندگی عاشقانه ی شما است |
دلايل بسیاری وجود دارد كه بعضي از افراد را به سمت چنين افراد و چنين رابطه هايي جذب مي كند كه این دلایل اغلب، ريشه در دوره ي كودكي و نوجواني دارند. افرادي كه در خانواده هاي پريشان با روابط عاطفي سرد يا پر از جنگ و جدال بزرگ مي شوند، در دوران بزرگسالي، ناخودآگاه به سمت افراد مشابه و فضاهاي مشابه با دوران كودكي خود كشيده مي شوند و گويي علي رغم نفرتي كه از زندگي قبلي خود دارند، بدون اراده آن را در زندگي بعدي خود بازتوليد مي كنند. براي همين است كه دهانمان باز مي ماند وقتي دختري علي رغم نفرت عميقي كه از پدر الكلي خود دارد و خاطرات وحشتناك از كتك خوردن هاي مادرش توسط پدر، در آينده همسر مردي مي شود كه دست بزن و گرايش به الكل دارد و يا پسري كه در دوره ي نوجواني خود از كنترل گري مادرش به سطوح آمده، در بزرگسالي به سمت دختران كنترل گر كشيده مي شود
سرزنش گري و تحقير كودك نيز از جمله موارد ديگري است كه طرحواره هاي ناسازگار سرسختي در روان فرد ايجاد مي كند. اين فرد در بزرگسالي عميقا باور دارد كه انسان ناقص و كم ارزشي است و تمامي ورودي ها را بر اين اساس تفسير مي كند. اگر نمره ي خوبي در امتحان كسب كند، فكر مي كند كه سوالات آسان بوده، اگر نفر اول كلاس شود، فكر مي كند كه بقيه بسيار خنگ هستند كه او توانسته رتبه اول را كسب كند، اگر از او تعريف كنند، فكر مي كند كه دلشان براي او سوخته است و فقط خواستند او را خوشحال كنند و بلاخره همين فرد بعدها در روابط عاشقانه ممکن است به سمت كساني جذب شود كه او را تحقير و از او به شدت انتقاد مي كنند، چون رفتار و حرف هاي اين افراد با باورهاي دروني اين فرد هماهنگ است و در عوض از افرادي كه به او محبت و علاقه نشان دهند و از او تمجيد كنند، خوشش نمي آيد چون يا حرف هاي آن ها را هرگز باور نمي كند يا فكر مي كند كه آن ها حقيقت ناقص وجود او را نمي بينند و بنابراين نمي تواند براي آن ها احترامي قائل باشد. ناگفته نماند كه مکانیزم دفاعی در مقابل رنج های درونی این چنینی برای برخی افراد به آن سوی طیف کشانده می شود و آن ها را تبدیل به افرادی تحقیرگر و ستیزه جو می کند که برای ترمیم موقتی درد درونی خود، به گرچه نباید فراموش کرد که تمام اين فعل و انفعالات در لايه ي ناخودآگاه روي مي دهند و فرد از چرايي تمايلات، افکار و رفتارهای خود معمولا چندان آگاه نيست
آنچه مسلم است اين است كه از طرحواره هاي پنهان ناخودآگاه خود بسيار بيش از آنچه فكر مي كنيم بي اطلاعيم. از بندهاي نامرئي كه به دست و پايمان زنجير شده اند و ما را به سمت مسيرهايي هدايت مي كنند كه در سطح خودآگاه ممكن است ابدا انتخاب ما نباشند و از عينك هايي كه روي چشمانمان است و جهان را به اشكال و رنگ هاي تحريف شده اي نشانمان مي دهند. تنها راه رهايي از زندان درون، وارد شدن به دوره هاي رواندرماني به كمك درمانگران مجرب و با صلاحيتي است كه در در سبك هاي رواندرماني عميق و ريشه اي آموزش ديده باشند، از جمله رواندرماني تحليلي، پویشی یا طرحواره درماني. به کمك اين سبك هاي درماني مي توانيد نقاط كور خود را ببينيد و شناسايي كنيد. آگاهي از آنچه در مورد خود نمي دانيد، كليد در زندان درون شماست. تا زماني كه از بندهاي دروني خود آگاه نشويد، مجبوريد مانند بسياري از افراد اين كره خاكي در اين زندان زندگي كنيد و در همين زندان هم از دنيا برويد. همان طور كه كارل گوستاو يونگ در جمله معروف خود مي گويد: " تا وقتي ناخودآگاه را خودآگاه نكنيد، زندگي شما را هدايت خواهد كرد و شما نام آن را سرنوشت خواهيد گذاشت!".
بهار پرتو
Registered Psychotherapist
Toronto- Jul 2016
سرزنش گري و تحقير كودك نيز از جمله موارد ديگري است كه طرحواره هاي ناسازگار سرسختي در روان فرد ايجاد مي كند. اين فرد در بزرگسالي عميقا باور دارد كه انسان ناقص و كم ارزشي است و تمامي ورودي ها را بر اين اساس تفسير مي كند. اگر نمره ي خوبي در امتحان كسب كند، فكر مي كند كه سوالات آسان بوده، اگر نفر اول كلاس شود، فكر مي كند كه بقيه بسيار خنگ هستند كه او توانسته رتبه اول را كسب كند، اگر از او تعريف كنند، فكر مي كند كه دلشان براي او سوخته است و فقط خواستند او را خوشحال كنند و بلاخره همين فرد بعدها در روابط عاشقانه ممکن است به سمت كساني جذب شود كه او را تحقير و از او به شدت انتقاد مي كنند، چون رفتار و حرف هاي اين افراد با باورهاي دروني اين فرد هماهنگ است و در عوض از افرادي كه به او محبت و علاقه نشان دهند و از او تمجيد كنند، خوشش نمي آيد چون يا حرف هاي آن ها را هرگز باور نمي كند يا فكر مي كند كه آن ها حقيقت ناقص وجود او را نمي بينند و بنابراين نمي تواند براي آن ها احترامي قائل باشد. ناگفته نماند كه مکانیزم دفاعی در مقابل رنج های درونی این چنینی برای برخی افراد به آن سوی طیف کشانده می شود و آن ها را تبدیل به افرادی تحقیرگر و ستیزه جو می کند که برای ترمیم موقتی درد درونی خود، به گرچه نباید فراموش کرد که تمام اين فعل و انفعالات در لايه ي ناخودآگاه روي مي دهند و فرد از چرايي تمايلات، افکار و رفتارهای خود معمولا چندان آگاه نيست
آنچه مسلم است اين است كه از طرحواره هاي پنهان ناخودآگاه خود بسيار بيش از آنچه فكر مي كنيم بي اطلاعيم. از بندهاي نامرئي كه به دست و پايمان زنجير شده اند و ما را به سمت مسيرهايي هدايت مي كنند كه در سطح خودآگاه ممكن است ابدا انتخاب ما نباشند و از عينك هايي كه روي چشمانمان است و جهان را به اشكال و رنگ هاي تحريف شده اي نشانمان مي دهند. تنها راه رهايي از زندان درون، وارد شدن به دوره هاي رواندرماني به كمك درمانگران مجرب و با صلاحيتي است كه در در سبك هاي رواندرماني عميق و ريشه اي آموزش ديده باشند، از جمله رواندرماني تحليلي، پویشی یا طرحواره درماني. به کمك اين سبك هاي درماني مي توانيد نقاط كور خود را ببينيد و شناسايي كنيد. آگاهي از آنچه در مورد خود نمي دانيد، كليد در زندان درون شماست. تا زماني كه از بندهاي دروني خود آگاه نشويد، مجبوريد مانند بسياري از افراد اين كره خاكي در اين زندان زندگي كنيد و در همين زندان هم از دنيا برويد. همان طور كه كارل گوستاو يونگ در جمله معروف خود مي گويد: " تا وقتي ناخودآگاه را خودآگاه نكنيد، زندگي شما را هدايت خواهد كرد و شما نام آن را سرنوشت خواهيد گذاشت!".
بهار پرتو
Registered Psychotherapist
Toronto- Jul 2016